سرطان اخلاقی کشنده تر از سرطان های جسمی
به گزارش کارگرآنلاین بیماری، آفت زندگی بشر است و امکان دارد به تمامی عرصههای زندگی او نفوذ کند. اما معمول انسانها تنها به بیماریهای جسمی میاندیشند و فقط چنین بیماریهایی را خطرناک برمی شمرند.
متداول شدن تعابیری همچون «اجتماع بیمار، اقتصاد بیمار و یا سیاست بیمار» در دنیای امروز نشان دهنده این نکته است که بشر امروز به سلامت خود در عرصههای مختلف زندگی نیز میاندیشد.
اما در این میان گویا کمتر کسی به «حوزه اخلاق انسانی» فکر میکند و به اهمیت سلامت در این عرصه میاندیشد. حوزهای که اگر سلامت آن به خطر افتد، میتواند به تمامی عرصههای زندگی نفوذ کند و بیماری تازهای را در آن عرصه به وجود آورد. برای مثال همه ما میدانیم که در دنیای معاصر، «عدم رعایت اخلاق زناشویی» چگونه به پیشرفت بیماریهایی همچون ایدز کمک کرد و «سلامت جسمی» بشر را به خطر انداخت. این نشان میدهد که سلامت اخلاقی چقدر میتواند در سلامت جسمی انسان تأاثیر گذار باشد.
حال که به اهمیت «سلامت اخلاقی» پی بردیم باید در پی این نکته باشیم که برای دستیابی به «سلامت اخلاقی» خود و اجتماع خویش چه باید کرد؟
1. باور عمومی بر اهمیت مسأله سلامت اخلاقی :مشکل اساسی در بیماریهای اخلاقی این است که عموم مردم اساسا فکر نمیکنند که ممکن است روحشان هم دچار بیماری شود و تأثیرات مخربی بر وجود نازنینشان داشته باشد. کمتر کسی گمان میکند که «سرطان اخلاقی» هم وجود دارد و ممکن است انسان را دچار مرگ روحانی کند و در نهایت او را به یک مرده محرک تبدیل گرداند.
واکاوی دلایل این بی تفاوتی مردم در برابر خطراتی اینچنین بزرگ، مساله بسیار پراهمیتی است که نیاز به بررسی جداگانهای دارد. اما به نظر میرسد عمده دلیل این بی تفاوتی، «شناخت اندک آنها نسبت به این بیماریها» و همچنین «آگاهی اندکشان نسبت به شعاع تاثیر و تخریب این بیماریها» است.
2. آگاهی بخشی نسبت به خطرات بیماریهای اخلاقی: بیماریهای اخلاقی همچون بیماریهای جسمی انواع مختلفی دارند و «اندازه خطر» و «شعاع تاثیرشان» با یکدیگر متفاوت است. واکنش مناسب ما در برابر هر بیماری، زاییده شناخت دقیق ما نسبت به «شعاع تاثیر» و «اندازه خطر» آن است.
همانگونه که انسان در برابر بیماریهای مختلف جسمی عکس العمل های متفاوتی دارد باید در برابر بیماریهای درونی نیز واکنش متناسبی داشته باشد. برخورد ما در برابر یک سرماخوردگی ساده، بسیار متفاوت با واکنش ما در برابر بیماریهایی همچون هپاتیت، ایدز و یا انواع سرطان است. به همین ترتیب واکنش ما نسبت به بیماریهای گوناگون اخلاقی و روحانی نیز باید متفاوت با یکدیگر باشد و نحوه مواجهه ما با این بیماریها، باید با میزان خطر آنها تناسب داشته باشد. اما اگر چنین شناختی وجود نداشته باشد، عکس العمل متناسبی هم وجود نخواهد داشت. چراکه ناخودآگاه هر انسانی در برابر خطرات احتمالی، موضعی مناسب میگیرد و خود را متناسب با خطرات احتمالی آماده میسازد.
3. پیشگیری: آگاهی عمومی نسبت به بیماریهای اخلاقی که صورت پذیرفت، پیشگیری جامعه و افراد آن از آلوده شدن به بیماریهای اخلاقی نیز شکل خواهد گرفت. همه میدانند که «پیشگیری» همیشه بهتر از «درمان» است. دلی که بیمار شد معلوم نیست که درمان آن چه راهکارهای پیچیده و سختی را خواهد طلبید و تا چه اندازه جواب خواهد داد.
بنابراین لازمه سلامت نفس هر انسانی پرهیز متناسب با اندازه خطر هر رذیله اخلاقی است و این هم جز با شناخت و آگاهی امکان پذیر نخواهد بود. چراکه شناخت ما نسبت به رذایل اخلاقی و میزان آلایندگی آنها، ذهن ما را نسبت به نشانههای این بیماریها حساس خواهد کرد و پیشگیری در برابر آنها را به دنبال خواهد داشت.
بنابراین اگر به دنبال سلامت اخلاقی جامعه هستیم باید آگاهی عمومی را نسبت به بیماریهای اخلاقی افزایش دهیم و پیشگیری از بروز این مشکلات را نهادینه نماییم.
4. مراجعه به متخصص و تشخیص بیماری اگر فرد یا جامعهای بهداشت اخلاقی را رعایت نکند و پیشگیری از بیماریهای اخلاقی را در دستور کار خود قرار نداده باشد، ممکن است به انواع بیماریهای خطر آفرین اخلاقی دچار شود. در چنین شرایطی باید به فکر درمان بود و راهکاری صحیح برای بهبود بیماری پیدا کرد. اما باید توجه داشت که لازمه درمان هر بیماری، تشخیص نوع آن بیماری است که آن هم تنها به دست طبیب آگاه دست یافتنی خواهد بود. درمان یک بیماری ساده ممکن است یک راه و روش سادهای هم به دنبال داشته باشد. اما عدم تشخیص مناسب و به هنگام یک بیماری اخلاقی میتواند بر شدت آن بیافزاید.
5. درمان متناسب و حساب شده پس از تشخیص بیماری نوبت به ارائه راهکاری مناسب برای درمان آن خواهد رسید. هر مرضی درمان خاص خود را میطلبد و دارویی متناسب با خود میخواهد. بنابراین پیروی از نسخهای مطمئن و عمل به دستور العملی قابل اعتماد لازمه درمان است.
اگر طبیب بیماری اخلاقی را به خوبی تشخیص دهد و نسخهای مناسب از منابع قابل اعتماد ارائه دهد، تازه نوبت به بیمار میرسد که باید طبق آن نسخه عمل کند و خود را از نکبت بیماری اخلاقی نجات دهد.
بنابراین باید توجه داشت که مراجعه به داعیه داران طبابت اخلاقی و یا استفاده از نسخههای برگرفته از منابع ناشناخته و یا خود درمانی اخلاقی میتواند خطرات غیر قابل جبرانی داشته باشد.