پدر مشهدی چطور دختر ۵ ساله اش را کشت
بوی شدید گاز شهری، پسر جوان را به سوی واحد آپارتمانی در خیابان شقایق 17 کشاند. او که احساس میکرد بوی گاز از منزل برادرش در طبقه همکف منتشر می شود، بی درنگ وارد خانه شد و با دیدن اوضاع غیرعادی خانه به طرف شیرهای گاز دوید و سه شیر گاز را بست که به شدت گاز شهری از آن بیرون می زد.
او نگاهی به درون تک اتاق واحد آپارتمانی انداخت و با مشاهده پیکر برادر و برادرزاده اش که کف اتاق افتاده بودند، هراسان و مضطرب خود را به داخل اتاق رساند. او وحشت زده فرانک پنج ساله را به آغوش گرفت و به سمت حیاط خلوت پشت ساختمان دوید تا شاید با رسیدن اکسیژن به دخترک از مرگ نجات یابد اما وقتی دید «فرانک کوچولو» تکان نمی خورد لحظه ای به فکر فرو رفت و سپس ماجرا را به پلیس 110 گزارش داد.
دقایقی بعد نیروهای امدادی اورژانس 115 در حالی خود را به شهرک نوید (کشف رود) رساندند که گروهی از نیروهای ورزیده تجسس کلانتری سپاد نیز عازم محل وقوع این حادثه تلخ بودند.، با ورود نیروهای امدادی و پلیس به واحد آپارتمانی، مشخص شد دختر پنج ساله ساعتی قبل جان باخته است اما پدر 35 ساله هنوز نفس می کشد بنابراین بلافاصله پیکر نیمه جان «فراز» در حالی به مرکز درمانی انتقال یافت که چند برگ دست نوشته باقی مانده از وی بیانگر وقوع جنایتی هولناک بود.
در ابتدای یکی از برگ های این نامه بلند بالا که با عبارت «من «فراز-ب» در جمعه 1400.4.25 به...» شروع شده است ،از کشتن فرزندش با خوراندن ۲۰ سیسیشربت متادون به دلیل اختلافات با همسرش پرده برمی دارد. بنابراین گزارش، با لو رفتن ماجرای قتل «فرانک کوچولو» به دست پدر سنگدل، بلافاصله سرگرد قنبری (جانشین کلانتری سپاد)، مراتب را به قاضی ویژه قتل عمد مشهد اطلاع داد و بدین ترتیب با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع، بی درنگ قاضی دکتر حسن زرقانی شبانه عازم محل وقوع جنایت شد.
بررسی های مقدماتی و میدانی مقام قضایی بیانگر آن بود که آثار بریدن شاهرگ هر دو دست «فرانک 5 ساله» نیز روی دستان کوچک وی خودنمایی می کند! این موضوع نشان می داد که پدر معتاد بعد از خوراندن مقدار زیادی شربت متادون به فرزند بی گناهش، شاهرگ او را با تیغ اصلاح زده است تا از مرگ وی مطمئن شود اما دخترک قبل از آن جان به جان آفرین تسلیم کرده بود!
در همین حال مطالعه چند برگ دست نوشته به جا مانده از قاتل توسط قاضی زرقانی، راز این جنایت بر اثر اختلافات شدید خانوادگی را نیز فاش کرد. بدین ترتیب با اهمیت یافتن ماجرای وحشتناک قتل دختر پنج ساله، گروهی از کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی با نظارت مستقیم سرهنگ مهدی سلطانیان (رئیس اداره جنایی آگاهی) وارد عمل شدند وتحقیقات گسترده ای را با دستورات ویژه قاضی دکتر زرقانی آغاز کردند.
در بخشی از دست نوشته های قاتل که در صحنه جنایت باقی مانده، چنین آمده است که «من «فراز» هستم و با حدود 20 سی سی متادون بچه ام را کشتم، چون مادرش ما را تنها گذاشت و از خانه فرار کرد و به شهرک نوده رفت! به او گفتم بچه من وابستگی عجیبی به تو دارد و بدون تو نمی تواند نفس بکشد، اگر نباشی دق می کند! نرو! نزد بچه ات بمان! اما او ول کرد و رفت.
الان هم در بولوار نجفی تحت حمایت خلافکاری معروف به «خالدار» و کسی قرار دارد که نام او را «جو» در گوشی تلفنم ذخیره کرده ام و ... آن ها پول های همسرم را بالا کشیده اند اما او آن ها را انتخاب کرد و مرا با بچه ای تنها گذاشت که بدون مادر صبر نمی کند! او در ادامه خطاب به همسرش نوشته است «ر» تقاص این کار را پس می دهی و من هم که می خواهم پشت سر بچه ام بمیرم همه اش به خاطر توست!
قاتل «فرانک کوچولو» همچنین ادعا کرده است: تلاش کردم تا همسرم را به خانه بازگردانم حتی به او اجازه دادم در خانه «شیشه» بکشد! ولی باز هم با همان سابقه داران و خلافکاران رفت! و ... به گزارش خراسان، با توجه به رمزگشایی از این جنایت وحشتناک، گروهی از نیروهای تجسس کلانتری سپاد، با راهنمایی ها و دستورات محرمانه قاضی دکتر حسن زرقانی ماموریت یافتند به سرپرستی ستوان قرایی درباره وضعیت اجتماعی افرادی که در دست نوشته مذکور از آن ها نام برده شده است، رصدهای اطلاعاتی صورت گیرد.
از سوی دیگر نیز بررسی ها نشان داد متهم 35 ساله از مرگ نجات یافته و حال وی رو به بهبود است. این گزارش حاکی است، در حالی که تحقیقات قضایی تا سپیده دم دیروز به طول انجامید بالاخره از زوایای پنهان این قتل هولناک رمزگشایی شد و بدین ترتیب گروه ورزیده کارآگاهان اداره جنایی نیز بررسی های تخصصی خود را درباره چگونگی وقوع این جنایت در حالی آغاز کردند که تحقیقات فنی آنان نشان می داد:
مرد 35 ساله ابتدا با خوراندن شربت متادون که شیشه های آن داخل اتاق افتاده بود، دخترش را به حالت اغما کشانده و سپس تلاش کرده است با تیغ اصلاح، شاهرگ دستان او را بزند اما به خاطر این که دختر کوچک به دلیل عوارض ناشی از شربت متادون، توان فریاد کشیدن نداشت، حتی زمانی که پدر سنگدل تیغ را بر دستان او می کشید، نتوانست با فریاد کوتاهی حتی «مادرش» را صدا کند یا برای آخرین بار به چشمان پدرش نگاه کند! شاید ... براساس این گزارش، تحقیقات بیشتر در این باره همچنان ادامه دارد.