اعدام عامل جنایت مشیریه در زندان رجایی شهر
شامگاه بیستوچهارم آذر 96رهگذری هنگام عبور از خیابانی در مشیریه چشمش به جسدی افتاد که پای درختی رها شده بود. جسد متعلق به مردی میانسال بود که کت و شلوار به تن داشت. موضوع به پلیس اطلاع داده شد و لحظاتی بعد مأموران به همراه بازپرس ویژه قتل در محل حادثه حاضر شدند. هنوز مشخص نبود که قربانی به چه دلیل جانش را از دست داده است اما آثار ضرب و جرح روی صورت و بدنش دیده میشد. مأموران در بازرسی جیبهای قربانی سوئیچ خودروی مزدایی را پیدا کردند که وقتی دزدگیر آن را بهصدا درآوردند، خودرو را در نزدیکی محل کشف جسد پیدا کردند. خودرو در کنار خیابان پارک شده بود. کارآگاهان در ادامه به تحقیقات میدانی دست زدند تا اینکه جزئیات تازهای از ماجرا آشکار شد. مردی که در آن حوالی مغازه داشت میگفت لحظاتی قبلتر قربانی را دیده است. وی گفت: قربانی برای خرید به مغازهام آمد و پس از خرید وقتی از مغازه خارج شد، صدایی شنیدم. آن طرف خیابان را نگاه کردم و دیدم همان مرد شیکپوش که کت و شلوار به تن داشت با یک خودروی پژو تصادف کرد، اما این صحنه را از پشت شیشه مغازه دیدم و خیلی واضح نبود. از طرفی چون هیچکس جمع نشد تصور کردم که شاید تصادف شدیدی نبوده است تا اینکه شنیدم آن مرد در تصادف جانش را از دست داده است.
با این اطلاعات، مأموران به بررسی تصاویر دوربین مداربستهای که در آن حوالی بود، پرداختند و با دیدن صحنه تصادف مشخص شد که عمدی بوده است. علاوه بر این، راننده فراری پلاک ماشینش را هم مخدوش کرده بود تا شناسایی نشود. با این حال کارآگاهان دوربینهای آن محدوده را بررسی کردند تا اینکه موفق شدند پلاک خودروی راننده فراری را پیش از مخدوش کردن شناسایی کنند. در ادامه راننده آن، که جوانی 21ساله بود دستگیر شد و در بازجوییها راز تصادف عمدی را فاش کرد.
او گفت: مقتول در کار ساختوساز ساختمان بود. او 13سال پیش ملک پدریام را خرید تا آن را بکوبد و آپارتمان بسازد، اما از همان زمان با پدرم اختلاف مالی پیدا کردند. درگیری آنها سالهاست که ادامه دارد تا اینکه تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم. وی ادامه داد: روز حادثه مقابل محل کار مقتول رفتم و به تعقیب وی پرداختم. پس از آن در فرصتی مناسب، به سمت او رفتم و با ماشینم وی را زیر گرفتم که انتقام بگیرم و فکرش را نمیکردم که جانش را از دست بدهد. من نمیدانستم این کار من قتل عمد است.
پس از اعتراف متهم به قتل، تحقیقات در پرونده تکمیل و به صدور کیفرخواست منجر شد. در این شرایط متهم به قتل در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت و منکر قتل عمدی شد. وی در دادگاه گفت: سالها بود که با مقتول بهخاطر یک ملک اختلاف داشتیم و حتی کار به شکایت در دادگاه هم کشیده شده بود. او سر ما را کلاه گذاشت، اما من در مرگ او بیگناهم. تصادف اصلا ساختگی نبود و آن روز کاملا اتفاقی با وی تصادف کردم و اصلا متوجه او نشدم.
بهرغم ادعای جدید متهم در دادگاه، شواهد موجود، اعترافات متهم در دادسرای جنایی، بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته و اظهارات شاهدان حکایت از عمدی بودن تصادف و قاتل بودن متهم داشت. با وجود این مدارک حکم قصاص صادر شد و مدتی بعد به تأیید قضات دیوان عالی کشور نیز رسید. پس از قطعی شدن حکم قصاص، پرونده برای انجام مقدمات اجرای حکم به شعبه اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد و در شرایطی که هیأت صلح و سازش دادسرای جنایی تهران تلاش کرد رضایت اولیای دم را جلب کند، اما آنها حاضر به گذشت نشدند و قاتل چند روز قبل در محوطه زندان رجاییشهر به دار مجازات آویخته شد.