نجات دو قاتل از چوبه در آستانه ۲۸صفر
نخستین قاتلی که از قصاص گریخت، روز هشتم تیرسال 91 راننده لودری را درحوالی شهرستان آبعلی به قتل رساند. ماجرا از این قرار بود که آن روز مأموران پلیس در محل تخلیه زبالهها در جاده آبعلی با جسد مردی حدودا 46ساله روبهرو شدند که با اصابت ضربات پیچ گوشتی، به قتل رسیده بود. در این شرایط تحقیقات در اینباره آغاز و مشخص شد که مقتول راننده لودر بوده و در جریان یک درگیری به قتل رسیده است. ماجرا از این قرار بود که مقتول، ساعتی قبل با راننده کامیونی بر سر تخلیه زبالههای ساختمانی درگیر شده بود. وقتی دعوا میان آنها بالا گرفت، برادر راننده کامیون به هواخواهی از وی وارد دعوا شده و با ضربات پیچگوشتی، جان راننده لودر را گرفت. مأموران موفق شدند خیلی زود متهم به قتل را دستگیر کنند. او در بازجوییها به قتل اقرار کرد و گفت: وقتی برادرش را دیده که در حال کتک خوردن بوده و به صورت او خاک میپاشیدند، بهشدت عصبانی شده است. وی ادامه داد: از داخل ماشین برادرم، پیچ گوشتی برداشتم و قصدم این بود که مقتول را بترسانم. میخواستم ضربهای به کتف او بزنم، اما مقتول برگشت و پیچ گوشتی به قلب او برخورد کرد. متهم به قتل، پس از مدتی در دادگاه کیفری پای میز محاکمه رفت و به قصاص محکوم شد. حکم صادر شده به تأیید قضات شعبه 11دیوان عالی کشور رسید و پرونده به شعبه سوم اجرای احکام دادسرای جنایی تهران فرستاده شد تا مقدمات اجرای آن فراهم شود. درحالیکه تمام کارهای قانونی در این پرونده تکمیل شد و قاتل در یک قدمی چوبه دار بود، پدر مقتول که تنها ولی دم محسوب میشد، نزد قاضی حسین گودرزی، دادیار شعبه سوم اجرای احکام رفت و گفت: به خاطر رضای خدا و حرمت رحلت پیامبر(ص) قاتل پسرش که در زندان توبه کرده و پشیمان است را میبخشد. با رضایت ولی دم، محکوم به قصاص 9سال پس از جنایت، از مجازات مرگ گریخت.
نجات مرد همسرکش
- دومین قاتلی که از مجازات قصاص گریخت، هشتم آبان سال 92همسرش را به قتل رسانده بود. آن روز گزارش قتل زنی را به پلیس شهریار اعلام کردند که بر اثر خفگی جانش را از دست داده بود. بررسیها نشان میداد که او از مدتها قبل با همسرش دچار اختلاف شده و با یکدیگر درگیری داشتهاند. همین کافی بود تا دستور بازداشت مرد جوان صادر شود. او که در زمان جنایت 46ساله بود، در بازجوییها به قتل همسرش اقرار کرد. وی گفت: من راننده آژانس و همسرم آرایشگر بود. او در یک آرایشگاه زنانه کار میکرد و درآمد خوبی داشت. همیشه تحقیرم میکرد و میگفت باید ماهی 3میلیون تومان درآمد داشته باشی. او درآمد بالایش را به رخم میکشید و میگفت من نمیتوانم درآمد بالایی داشته باشم. تهدید کرد که اگر درآمدم را به 3میلیون تومان در ماه نرسانم، از من جدا میشود. این حرف او به شدت مرا ناراحت کرد. یک شب قبل از حادثه بار دیگر شروع کرد به تحقیرم و گفت: تصمیم اش برای جدایی جدی است. من هم تصمیم گرفتم به زندگی ام پایان بدهم. به همین دلیل، تعدادی قرص مصرف کردم اما هیچ اتفاقی نیفتاد. صبح که از خواب بیدار شدم، حال خوبی نداشتم و ناگهان به سمت همسرم هجوم بردم و او را خفه کردم.
- پس از قتل شروع کردم به صحنهسازی تا مرگ او را سکته قلبی نشان بدهم. حتی چند ساعتی هم بالای سر جسد او نشستم و درحالیکه عذاب وجدان داشتم گریه میکردم. بعد به خانه خواهرم رفتم و پسرم که از مدرسه به خانه برگشته بودم با جسد همسرم مواجه شده و مرا خبر کرد.
متهم به قتل پس از محاکمه در شعبه 74دادگاه کیفری به قصاص محکوم شد و حکم به تأیید قضات شعبه هفدهم دیوان عالی کشور رسید. او یکبار پای چوبه دار رفت اما با وساطت تیم صلح و سازش دادسرای جنایی موفق شد مهلت بگیرد و حکم مرگ او اجرا نشود. در ادامه تلاش تیم صلح و سازش دادسرای جنایی برای گرفتن رضایت از اولیای دم شروع شد تا اینکه تلاشها نتیجه داد و آنها، مرد جنایتکار را به خاطر رضای خدا و حرمت رحلت پیامبر(ص) بخشیدند.