اخبار اقتصادی
چاپ00014:29 - 1400/10/20

آیا موسیقی می تواند درمانگر بیماری ها باشد؟

تاثیر موسیقی در درمان بیماری ها

کارگرآنلاین| پیشرفت روز افزون دانش و تجربیات و کشفیّات شگرف دنیای علم و توجه دانشمندان به جزئیات مسائل اجتماعی و دقایق علمی، هر روز نورافکن‌های نیرومندی را فرا راه زندگی بشر قرار می‌دهد، چه بسیار حقایق و مطالب مجهولی که از ادوار قدیم تا سنوات اخیر، از نظر دانش پژوهان و دانشمندان و متفکرین جامعه پنهان بوده که پیشرفت و ترقی علم امروز، پرده از روی آنها برداشته و اسرار شگفتی را بر دیده دانشوران آشکار ساخته است.

به گزارش کارگرآنلاین یکی از آن مطالب مجهول که شاید تا همین اواخر، حقیقت آن حتی بر دیده اغلب دانشمندان پوشیده بوده و سیر ترقی علم ماهیت حقیقی آن را کشف کرده است، آثار زیانبخشی است که نغمات دلفریب و ارتعاشات عجیب و غریب موسیقی روی سلسله اعصاب پدید آورده و نتیجه افراط در این عمل، قسمتی از بیماری‌های روانی را به ارمغان آورده است! بدیهی است نواهای موسیقی در بدو امر، دارای کشش و لذتی است که گاهی در اعماق روح آدمی نفوذ کرده و شنونده را از خود بی‌خود می‌سازد، لذتی که گاهی انسان را به دیار دیگر می‌برد.

موسیقی چیست؟
موسیقی عبارتست از اصوات و آهنگ‌هایی که در روان آدمی تحریکاتی ایجاد کرده که گاهی شخص از آن لذت می‌برد و زمانی با آهنگی به غم و افسردگی دچار می‌شود و به عبارت دیگر، موسیقی فن ایجاد آهنگ‌هائیست که تولید شادی یا اندوه مصنوعی و موقت در آدمی می‌نماید و این آهنگ‌ها را می‌توان بر دو بخش تقسیم کنیم:
 
۱ _ آهنگ‌های طبیعی
آهنگ‌های طبیعی عبارت است از: نغمه جویبارها و آبشارها، صدای وزش بادهای ملایم در درختان، نوای پرندگان یا آواز قمری و کبک و هزار دستان، اینگونه نواهای طبیعی چون غالباً یک رنگ و یک نواخت و بر یک آهنگ و میزان ملایم مسرت بخش است و مانند آهنگ‌های غیر طبیعی دارای ارتعاش و زیر و بم‌های عجیب و غریب نیست، علاوه بر آنکه زیانی بهمراه ندارد، مفرح روح نیز می‌باشد و استفاده از این نوع نواهای طبیعی قسمتی از خستگی‌های روحی را به طور واقعی بر طرف کرده و بر نشاط و انبساط آدمی می‌افزاید.
 
 ۲ _ آهنگ‌های غیر طبیعی یا مصنوعی
آهنگ‌های غیر طبیعی عبارت از همان آهنگ‌های مصنوعی است که به دست بشر ساخته شده و وسایل مصنوعی آن در دنیای کنونی عبارت است:
تار، ویالن، سنتور، اکوردئون، گیتار و غیره آهنگ‌های مصنوعی چون دارای زیر و بم‌ها و ارتعاشات و تحریکات گوناگونی است که گاهی می‌خنداند و زمانی می‌گریاند، گاهی به حد افراط نیروی نشاط را در آدمی تحریک می‌کند و زمانی سخت او را به دیار غم و اندوه می‌فرستد و گاهی چنان بر اعصاب مسلط می‌گردد که حتی نیروی اراده را از افراد سلب کرده و بدون اختیار، شنوندگان را به حرکت درمی آورد و خلاصه مانند آهنگ‌های طبیعی یکنواخت و بر یک میزان مستقیم نیست، بنابراین همان زیر و بم‌ها و ارتعاشات و تحریکات و همین تغییر لحن است که بر سلسله اعصاب مؤثر بوده و به تدریج اثرات زیانبخشی را برای شنوندگان و نوازندگان ایجاد می‌کند.

توجه به حالات موسیقی‌دانان
توجه دقیق به بیوگرافی مشاهیر موسیقی، که در طول زندگی به تدریج دچار ناراحتی‌های روحی گردیده‌اند، تا آنجایی که رفته رفته اعصاب خود را از دست داده و عده‌ای مبتلا به بیماری‌های روانی شده و گروهی مشاعر خود را از دست داده و به دیار جنون رهسپار شده‌اند و دسته‌ای فلج و ناتوان گردیده، بعضی هنگام نواختن موسیقی، درجه فشار خون آنها بالا رفته، دچار سکته ناگهانی شده، عده‌ای دیگر نیروهای حساس سمعی و بصری خود را از کف داده و برای ابد از نعمت شنوایی و بینایی محروم گردیده‌اند، خود بهترین دلایل حسی است که موسیقی تا چه اندازه در تحریک و تخریب روان و بدن مدخلیت دارد.

تأثیرات موسیقی بر سلسله اعصاب و سلامتی تا به اندازه ای است که بسیاری از کسانی که در این زمینه فعالیت جدی داشته و از بزرگان این عرصه محسوب می شدند هر یک دچار یک بیماری شدند.
◄بتهون در ۳۲ سالگی به کلّی کَر شد و از ضعف اعصاب بالاخره دیوانه شد.
◄باخ موسیقی دان به اختلال حواس و کوری گرفتار شد.
◄موزارت و شوپن دو تن از موسیقی دانان نامی دچار ضعف قوا و سل شدند.
◄شومان و دووراک ضعف اعصاب شدید گرفته و سرانجام دیوانه شدند.
◄شوبرت، واگتر، مندلسن و دوکونیسی به اختلالات عصبی و پریشانی فکری و کشمکش های روحی مبتلا شدند.
◄فردریک هندل موسیقی دان آلمانی، موریس راول (نوازنده ی فرانسوی) مبتلا به نابینایی شدند.

به آثار علمی واقعی بدیده احترام می‌نگریم
وقتی که نسبت به زیان موسیقی گفتگو می‌شود بعضی اظهار می‌دارند که: «اکنون به وسیله موسیقی، در بعضی کشورهای اروپایی و آمریکایی، بیماران روحی را معالجه می‌کنند.» در این مورد باید اولا دقت کرد که این مطلب تا چه اندازه جنبه تبلیغاتی و تشریفاتی دارد و از جنبه تبلیغاتی آن که بگذریم در کدامیک از مراکز علمی جهان، تاکنون موسیقی دیوانگان و بیماران روحی را معالجه کرده و نتیجه مثبت آن در هر سال برابر آمار روز افزون بیماری‌های روانی چند نفر بوده است.
 
ثانیاً اغلب روان‌پزشکان، خود معتقدند که نتیجه درمان با موسیقی بسیار ضعیف است، چنانچه اسکریل که در شارنتون آزمایش‌هایی در این زمینه به عمل آورده است، در کتاب بیماری‌های روانی (جلد دوم صفحه ۵۷۷) می‌نویسد:

«من اقرار می‌کنم که عدم موفقیت‌هایی در زمینه درمان با موسیقی وجود دارد ولی باید در ضمن اثر تسکین دهنده و مشغول کننده آن را نیز در نظر داشت.»
 
اما بسیاری از متخصصان در این زمینه معتقد هستند معالجه بیماری‌های روانی به وسیله موسیقی بعید به نظر می‌رسد و اگر نتیجه‌ای داشته باشد بسیار کوچک و منحصر به عده مخصوص و معدودیست و ما دلیل قاطعی از نظر تجربی راجع به این موضوع نداریم، جز آنکه مشاهده می‌کنیم آمار بیماری‌های روحی مخصوصاً در ممالک غربی روز به روز بیشتر نشان داده می‌شود و اگر موسیقی در آمریکا نتیجه قاطعی در معالجه بیماری‌های روانی داشت باید در هر سال آمار این نوع بیماری‌ها اگر کم نشود؛ زیادتر نیز نگردد.
 
اگر اثرات آن هم بسیار ضعیف باشد و مثلا از صد نوع بیماری‌های مختلف روانی یکی را هم تخفیف داده یا معالجه کند تازه این یک نوع صدای روح بخش برگرفته از طبیعت است و هیچ ربطی به موسیقی‌هایی که مورد بحث ما است، ندارد؛ زیرا از یک طرف طبق نظریه عموم روان‌پزشکان تعداد بیماری‌های روانی به اندازه‌ای زیاد است که گاهی تشخیص آن حتی برای کارشناسان و متخصصین روانی نیز مشکل است.
 
حال این نغمه‌های طبی کدامیک از انواع بیماری‌های روحی را تخفیف می‌دهد باید منتظر تجربیات روانکاوان و روان‌پزشکان در آینده بود، از طرف دیگر نواهای علمی و طبی با بحث ما فرسنگ ها فاصله دارد، زیرا آن مجموعه صداهایی که می‌خواهند به وسیله آن بعضی بیماران روانی را معالجه کنند. زیر نظر دانشمندان روانشناس و پزشکان متخصص اعصاب و روان تهیه و اجرا می‌گردد و هیچ ربطی به موسیقی و آهنگ‌هایی که فلان مطرب بازاری یا ویالون زن حرفه‌ای می‌نوازد، ندارد
 
زیرا این نوازندگان علاوه بر آنکه از جهان پزشکی و بهداشت و روانشناسی اطلاعی ندارند، اغلب خود دچار بیماری‌های روحی بوده و بدون اغراق باید گفت جسمشان از آلودگی به مواد ومخدر نیروی حیاتی خود را از دست داده و روحشان از مواد مسموم و سوزاننده الکل که مخصوصاً هنگام اجرای موسیقی اغلب خود را بدان سرگرم می‌کنند، از محیط علم و آزمایش و معالجات روانی به کلی دور است.

بنابراین نباید آن نواهای آرام بخش که زیر نظر روان‌پزشکان و دانشمندان پسیکانالیز قرار دارد، با این موسیقی که به دست شکست خوردگان زندگی و معتادین به مواد مخدر و الکل تهیه و اجرا می‌شود در یک ردیف آورد و به دنیای علم توهین نمود و با این تبلیغ، گوش دادن به هر نوع موسیقی زیانبخشی را برای افراد سالم تجویز کرد.
 
نخستین شرط آسایش و آرامش بشری
در جهان دیروز بلکه امروز و فردا بشری که دارای عقل سالم و کامل باشد پیدا نمی‌شود که بهبود و آسایش زندگی خویش را در آرامش فکری و سلامت روانی نداند.

اگر شما روزی قدرت پیدا کردید که تمام دانشگاهها، کانون‌های علمی و مراکز پزشکی و بهداشتی جهان را گردش نموده و حضور تمام اساتید عالیقدر، پزشکان و دانشمندان به خصوص روانشناسان، روانکاوان، متخصصین بیماری‌های اعصاب و آسیب شناسان اعصاب و روان و حتی پزشکان طب دفاعی (روانشناسی متعارف) را درک نمایید و از یکایک آن ها اولین شرط آسایش و آرامش فکر و بهره‌وری از زندگی و طول عمر و مقاومت در برابر حوادث را جویا شوید همه به اتفاق آرا، به شما می‌گویند: نخستین شرط آسایش و آرامش در زندگی حفظ سلامت و صحت و تعادل اعصاب و روان است. در این جمع حتی یک نفر مخالف هم پیدا نخواهید کرد و اگر اعصاب و روان انسان، صحت خود را از دست دهد، بشر باید در طول عمر خود برای لحظه‌ای آسایش، ثانیه شماری کند.

درنتیجه هر بشری که به آرامش فکر و آسایش زندگی خود علاقه‌مند بوده و خواهان سلامت جسم و جان خویش باشد باید در برنامه زندگی و آزمایش‌های علمی و عملی خود صحت اعصاب و روان خویش را در اولویت قرار داده و از انجام هر عملی که اندک زیانی را متوجه آنها نماید، خودداری کند.

در نهایت عناوین درست و نادرست جهان از قبیل عشق به ریاست، شهرت، پول و یا کاخ‌های آسمان خراش و … یا آبرو، شرافت، شخصیت، بزرگواری، یاری مظلوم و … برای فردی قابل اهمیت است که دارای اعصاب و روانی سالم باشد و چنانچه این تعادل زنگ ناراحتی نواخت دیگر تمام آن زوایای زندگی برای چنین بشری، ارزش نخواهد داشت.

لینک کوتاه :
برای ذخیره در کلیپ برد، در باکس بالا کلیک کنید
اشتراک گذاری در :
نظر خود را ثبت کنید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
سامانه بتا بانک رفاه کارگران