پربحث ها
اخبار اقتصادی
چاپ00016:59 - 1399/09/23

همراه با صالحین؛ آشنایی با شیخ عبدالکریم حامد بهترین شاگرد شیخ رجبعلی ره

آنان که به مراحلی از کمال رسیده اند سال ها زحمت کشیده و با هوای نفس مبارزه کرده و کوشیده اند تا نیت خود را خالص کنند و فقط برای جلب رضایت پروردگار اعمال خود را انجام دهند.  

مرحوم شیخ عبدالکریم حامد در سال 1301 هجری شمسی در قزوین چشم به جهان گشود. پدر ایشان، شیخ محمود حامد، یکی از شاگردان مرحوم شاه آبادی بود که به عنوان حسابدار و دفتر دار امین الضرب- وزیر مالیه ناصرالدین شاه- خدمت می کرد.
 
امین الضرب به خاطر اعتمادی که به شیخ محمود داشت او را وصی خود و همسرش قرار می دهد و پس از فوت آنها، شیخ محمود نیز عبدالکریم را وصی خود قرار داد .

جناب شیخ از این مسئله بسیار ناراحت بود و پس از فوت پدر، با پیدا شدن وصیتنامه ای که پدرشان برادر دیگرش را وصی قرار داده بود خوشحالی به او باز گشت.

مادر ایشان نیز زن متدینه ای بوده و جناب شیخ درباره  او میفرمود:

«مادرم به شوهرش (پدرم) علاقه ی بسیاری داشت به گونه ای که وقتی پدرم در کوچه می آمد، می گفت: بروید در را باز کنید، پدر تان دارد می آید

 قبولی عمل خالصانه
 
آنان که به مراحلی از کمال رسیده اند سال ها زحمت کشیده و با هوای نفس مبارزه کرده و کوشیده اند تا نیت خود را خالص کنند و فقط برای جلب رضایت پروردگار اعمال خود را انجام دهند.

بی شک رسیدن به این مرحله کاری بسیار دشوار است که جز با استعانت و توفیق حق تعالی حاصل نمی شود و علاوه بر آن، نیاز به زحمت و مراقبت زیادی دارد.

از آنجا که اصل و روح همه عبادات اخلاص است و خداوند از انسان، کار خالصانه خواسته نه عمل زیاد، انجام حتی یک عمل برای رضایت الهی نتایج بسیار بزرگی در دنیا و آخرت نصیب او می کند.
جناب شیخ می فرمود:

«بعد از مدتها یک شب پیش خودم فکر کردم و گفتم: ما تا به حال هرچه دعا خواندیم گفتیم این دعا این قدر ثواب دارد، این ذکر این قدر درجه و مقام دارد و اثرش این است و برای این چیزها خواندیم، امشب بیایم و این دعا را برای خدا بخوانم.

دعا را خواندم و همان شب، پیغمبر اکرم(ص) را زیارت کردم. حضرت فرمودند:

تا حالا کجا بودی؟»

حضرت می خواستند بفرمایند: باید از اول بلوغت این گونه می­بودی.»

در جستجوی استاد
 
ایشان می فرمود:

«من دنبال مؤمنی می گشتم، تا این که شیخ رجبعلی را پیدا کردم. وقتی به جناب شیخ رسیدم. دیدم همان کسی را که می خواستم پیدا کردم.»

ایشان در مورد اولین برخوردشان با شیخ رجبعلی نیز می­فرمود:

«هنگامی که وارد جلسه شدم، دیدم شیخ رجبعلی با شاگردانش نشسته­اند.

جناب شیخ رجبعلی تا مرا دید این بیت شعر حافظ را خواند:

با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم یا من خبر ندارم یا او نشان نداردمن هم به ایشان گفتم: جناب شیخ، شما خبر ندارید!
 
منبع: کتاب بهترین شاگرد شیخ
 

لینک کوتاه :
برای ذخیره در کلیپ برد، در باکس بالا کلیک کنید
اشتراک گذاری در :
نظر خود را ثبت کنید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
لینکستان
طرح افق بانک رفاه کارگران
تریبون کارگر آنلاین