پربحث ها
اخبار اقتصادی
چاپ00011:58 - 1399/06/04

همدستی 2 هوو با شوهر برای سرقت‌های سریالی

دو هوو که همراه شوهر خود دست به سرقت طلا می‌زدند، دستگیر شدند و به جرائمشان اعتراف کردند.
کارگر آنلاین : دو هوو که همراه شوهر خود دست به سرقت طلا می‌زدند، دستگیر شدند و به جرائمشان اعتراف کردند.
 
ماجرای سرقت‌های دو هوو به نام‌های ساناز و مینا به همراه همسرشان رضا از آنجایی شروع شد که یک طلافروش با تماس به سامانه ۱۱۰ از سرقت یک جفت گوشواره طلا به قیمت ۵۰ میلیون تومان خبر داد. اولین شاکی این پرونده در تحقیقات صورت‌گرفته به کارآگاهان گفت: من یک مغازه طلافروشی در پاساژ رضا واقع در میدان خراسان دارم. روز سرقت دو زن و یک مرد برای خرید وارد مغازه شده و پس از گذشت یک‌ربع از مغازه خارج شدند. این طلافروش ادامه داد: پس از اتمام روز کاری متوجه شدم یک جفت گوشواره به ارزش تقریبی ۵۰ میلیون تومان نیست که با بررسی تصاویر دوربین مداربسته دیدم سرقت توسط آنها انجام شده است. در ادامه تحقیقات، سارقان که دو زن و یک مرد بودند، دستگیر شدند و به ۱۲ فقره سرقت اعتراف کردند. همچنین دو نفر مال‌خر آنها نیز در محدوده جنوب تهران بازداشت شدند. رضا ۵۰ساله یکی از متهمان این پرونده به میزان گفت: من و مینا بیشتر از ۱۶ سال است که ازدواج کرده‌ایم و یک دختر به اسم مهتاب داریم. من به کار خرید و فروش خودرو مشغول بودم و زندگی‌مان می‌گذشت تا اینکه فریب ساناز را خوردم. ساناز یکی از اقوام دور ماست که پنج سال پیش همسرش فوت کرد. من همان سال، ساناز را به عقد خودم درآوردم که این مسئله باعث نابودی زندگی‌ام شد. پس از عقد ما، ساناز که با خانواده‌اش بار‌ها به سرقت طلا دست زده بود، دستگیر و سه سال زندانی شد. وقتی ساناز دستگیر شد، همسر اولم متوجه ازدواج ما شد و می‌خواست طلاق بگیرد که به خاطر دختر نوجوانمان منصرف شد. این مرد ادامه داد: پس از سه سال و چند ماه، ساناز از زندان آزاد شد و پیش من آمد. او ادعا می‌کرد می‌خواهد زندگی‌اش را دوباره بسازد و بچه‌هایش را از مادرشوهرش پس بگیرد. من پولی برای کمک به او نداشتم، اما وقتی پیشنهاد سرقت داد، پذیرفتم. چند بار با ساناز به سرقت رفتم. من با طلافروش‌ها صحبت می‌کردم و او طلا‌ها را برمی‌داشت و از مغازه خارج می‌شدیم. پس از چند بار سرقت، همسر اولم متوجه شد که چگونه پول درمی‌آورم. من فکر می‌کردم اگر بفهمد دوباره دعوا‌ها شروع می‌شود، اما برخلاف تصورم، او نیز از این تصمیم استقبال کرد و به من و ساناز پیوست. پس از آن، سرقت‌ها را گاهی تنهایی، گاهی دونفره و حتی بعضی وقت‌ها سه‌نفره انجام می‌دادیم، اما بیشتر مواقع خانم‌ها با هم به سرقت می‌رفتند. ساناز متهم اصلی این پرونده نیز درباره نحوه سرقت‌ها گفت: من فقط گوشواره می‌دزدم. گوشواره‌ها را از مغازه‌دار به بهانه امتحان‌کردن می‌گرفتم و بعد در بین موهایم و پشت روسری پنهان می‌کردم. این زن در ادامه گفت: فرقی نمی‌کرد مغازه خلوت باشد یا شلوغ، بعضی از مغازه‌داران حواسشان جمع است و برخی دیگر نه. از هر 10 مغازه فقط می‌توانستم از یک مغازه سرقت کنم و بیشتر وقت‌ها دست خالی برمی‌گشتم. این سارق سابقه‌دار ادامه داد: چند سال زندانی بودم و تازه آزاد شده‌ام. چندسالی است که سرقت می‌کنم و درآمد دیگری ندارم. من هیچ‌چیز نداشتم اما با این پول توانستم خانه اجاره کنم و کمی وسیله بخرم تا بچه‌هایم را پیش خودم بیاورم که دوباره گیر افتادم. بنا بر این گزارش متهمان در حال حاضر در بازداشت به سر می‌برند و این در حالی است که هشت شاکی آنها را شناسایی کرده‌اند و تحقیقات از مرد جوان و دو همسرش برای کشف سایر جرائم احتمالی‌شان ادامه دارد.
لینک کوتاه :
برای ذخیره در کلیپ برد، در باکس بالا کلیک کنید
اشتراک گذاری در :
نظر خود را ثبت کنید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
لینکستان
طرح افق بانک رفاه کارگران
تریبون کارگر آنلاین