پربحث ها
اخبار اقتصادی
چاپ00015:21 - 1399/07/04

مختصری در عظمت علمی و اخلاقی حاج آقا رحیم ارباب؛

عالمی که در تمام عمرش به نامحرم نگاه نکرد!

تخت فولاد اصفهان، همچون گنجینه ای است که گوهرهای نایابی را در دل خود نگه داشته است و اسرار مگو در باب این گوهرهای نایاب بسیار دارد!
به گزارش کارگر آنلاین ،  تخت فولاد درکنار قبرستان بقیع مدینه، ابوطالب مکه و وادی السلام نجف اشرف از مهمترین و متبرک ترین مرقدهای جهان اسلام به شمار می رود. تا آنجایی که برخی معتقدند تخت فولاد به واسطه قبور متبرک آن، دومین قبرستان جهان اسلام است.
 
 
 
در جای جای این تکه از بهشت معنوی که قدم می گذاری عظمت های عرفانی و علمی زیادی مدفون است. یکی از این ذخایر عظیم، عارف وارسته و عالم برجسته آیت الله حاج آقا رحیم ارباب هستند.
 
 
 
نگاهی گذرا بر زندگینامه حاج آقا رحیم ارباب
 
 
 
فقیه زاهد، ادیب کامل، حکیم عارف، جامع  دانشهای نقلی و عقلی و عالم ربانی، در روز شنبه دوازدهم جمادی الثانی سال ۱۲۹۷ق در چرمهین از قرای توابع لنجان علیای اصفهان دیده به جهان گشود.
 
 
 
فرزند حاج على پناه. عالم فقیه، حکیم عارف، در اصفهان نزد علماى بزرگى چون حاج میرزا بدیع درب‏امامى، سیّد محمّد باقر درچه‏ اى، آقا سیّد ابوالقاسم دهکردى، جهانگیرخان قشقایى و آخوند کاشى، کسب علم نموده و به مقام اجتهاد رسید.
 
 
 
مراتب سیر و سلوک را نزد جهانگیرخان و آخوند کاشى فرا گرفت. ایشان شاگرد خاص آخوند کاشى بود و مدّت بیست سال متوالى در خدمت وى بود و انواع علوم را از محضر او آموخت. ارادت وى به استادش چنان بود که بعد از فوت استاد، هر هفته  به زیارت قبر وى مى‏ رفت و هنگام فوت نیز وصیت نمود در مجاورت استادش دفن شود.
 
 
 
 وى در فقه بسیار خوش‏ سلیقه و داراى استقلال فکرى بود. اکثر متون عالى فقه را از برداشت و در استحضار مسایل به کمال بود و اطراف و جوانب آن را به طورى استوار گردانید، که به بحث و تشکیک، تزلزلى بر خاطرش راه نمى‏ یافت. لزوم بقاى بر میت، وجوب عینى نماز جمعه، ارث بردن زن از اعیان ترکه شوهر، از جمله فتاوى او به شمار مى‏ رود. وى علاوه بر دارا بودن مقام استنباط، در آن ده علمى که مقدمه‏ ى اجتهاد است و فقط دانستن قسمتى از آن لازم است، اجتهاد و مهارت کامل داشت و در ریاضیات، هیأت و نجوم به تصدیق اهل فن، استاد مسلّم بود. بسیارى از خطب نهج‏ البلاغه را از حفظ داشت و اشعار ابن ابى‏ الحدید را در مناقب مولاى متقیان على‏(علیه السلام) مکرر مى‏ خواند و وى را مى‏ ستود.
 
 
 
 اعتقاد و علاقه‏ ى حاج آقا رحیم نسبت به امیرالمؤمنین‏ (علیه السلام) به حدى بود که این عشق و ارادت با گوشت و خون او آمیخته شده بود و بسیارى مواقع احادیثى را از رسول گرامى اسلام (صلى الله علیه و آله) که در فضایل امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرموده بودند مى‏ خواندند. هر سال در منزلش مراسم عزادارى براى امام حسین‏(علیه السلام) برپا مى‏ کرد. در مقابل درب منزل، شخصاً به استقبال عزاداران مى‏ رفت و آنان را مورد احترام قرار مى‏ داد و تا پایان مراسم سر پا مى‏ ایستاد.
 
 
 
یکى از نظریات فقهى حاج آقا رحیم ارباب وجوب عینى نماز جمعه بود. شهید مطهرى مى‏ گوید: «روزى در اصفهان به خدمت ایشان رسیدم و موضوع نماز جمعه به میان آمد، ایشان مى‏ گفتند: نمى‏ دانم شیعه چه وقت مى‏ خواهد عار ترک نماز جمعه را از خود بردارد و جلوى شماتت سایر فرق اسلامى را که ما را به عنوان تارک جمعه ملامت مى‏ کنند بگیرد.»
 
 
 
در خطبه‏ هاى نماز جمعه نیز به بیان فضایل و مناقب على (علیه السلام) مى‏ پرداختند. همچنین ایشان آنقدر علاقه به حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) داشتند که در نمازهایشان سوره‏ ى کوثر را قرائت مى‏ فرمودند و مى‏ گفتند: «من نمى‏ توانم این سوره را در نماز نخوانم چون این سوره متعلّق به وجود مقدّس حضرت زهرا (سلام الله علیها )است». هر وقت شخصى براى کار مهمى به او مراجعه مى‏ کرد براى حل کار مهم او مى‏ گفت: «تسبیحات حضرت زهراعلیها السلام را بخوان».
 
 
 
 حاج آقا رحیم دو سه سال آخر عمر نابینا شد. وقتى از ایشان پرسیدند پس از این همه عمر آیا ادعایى هم دارید یا نه؟ ایشان فرمودند: در مسایل علمى هیچ ادعایى ندارم. اما در مسایل شخصى خود دو ادعا دارم: یکى آنکه به عمرم غیبت نگفتم و غیبت نشنیدم و دوم آنکه در طول عمرم چشمم به نامحرم نیفتاد. در احوال شخصى ایشان نقل است که فرموده بود: برادرم با همسرش چهل سال در منزل ما بودند، در این چهل سال یک بار همسر برادرم را ندیدم. شاگردش استاد همایى در تاریخ فوتش سرود: «جان علم از تن جهان رفته».
 
 
 
مشایخ و راویان 
 
 
 
مرحوم ارباب در خلال تحصیلات خود به دریافت اجازه روایت از برخی اساتید خود، از جمله حضرات آیات:  سید محمد باقر درچه‌ای و جهانگیر خان قشقایی نائل گردید. برخی از علما و دانشمندان معاصر نیز مفتخر به دریافت اجازه روایت از آیت‌الله ارباب گردیده‌اند که از جمله آنها می توان به فقیه و مرجع نامی، آقا سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی و علامه محقق رجالی نامدار معاصر، حاج آقا سید محمد علی روضاتی اشاره نمود.
 
 
 
ویژگی‌های معنوی و فضایل اخلاقی
 
 
 
 حاج آقا رحیم ارباب در جامعیت علم و عمل، فضیلت دینداری و رعایت دقایق اخلاقی، حد اعلای قدس و پاکی، زهد و تقوی در زمان خود یگانه بود. کارهای شخصی اش را خود انجام می‌داد، کسانی را که بر او وارد می شدند، حتی خردسالان، احترام می‌گذاشت و فروتنی او زبانزد بود. در برخورد با نظر مخالف، بسیار متین، منطقی و اخلاقی بود؛ با طبقه جوان بویژه روشنفکران و متجددان، رفتاری عاطفی و پسندیده داشت. ایشان در تمام مدت عمر خود به نامحرم نگاه نکرد و کلمه‌ای تهمت، غیبت یا بی‌ادبی از او دیده و شنیده نشد. در جامعه، عنایت و توجه ویژه‌ای به مردم داشت و در رفع گرفتاریهای آنها اهتمام زیادی مبذول می‌داشت. مرحوم ارباب درباره علت طول عمر خود فرموده بود: « در زندگی، ابداً بدخواه کسی نبوده‌ام، مخصوصاً نسبت به خویشان و نزدیکان خود که همیشه خیرخواه آنها بوده‌ام. لذا خداوند به من طول عمر عنایت کرد.»
 
 
 
در گفتارش آثار تعقل و اندیشه آشکار بود و در سخن، تأمل و درنگ می‌کرد و شنونده را منتظر می گذاشت. مجلس او صدر و ذیل نداشت و با دوستان در جلسه درس، حلقه وار می‌نشست و در هر مجلسی که وارد می‌شد، در پایین می‌نشست. اعتماد به نفس و آرامش روحی او به اندازه‌ای بود که پرتو آن، دیگران را نیز در بر می‌گرفت و تا شخص در حضور او بود، شبهه و تزلزلی در خود، احساس نمی‌کرد. هنگامی که طلاب و فضلا از او خواستار تدریس علم اخلاق شدند، فرمود: اخلاق، علم حال است و علومی که ما می‌خوانیم، علم قال؛ یعنی اخلاق با خواندن کتب اخلاقی، قابل اصلاح نیست، بلکه بایستی تهذیب نفس و مجاهده بانفس امّاره نمود.
 
 
 
مرحوم ارباب تلاش بسیاری در تهذیب و تزکیه نفس داشت و در آداب و نوامیس شرع، محکم واستوار بود. وی مقید بود حتی مستحبی از منوبات شرع را که استحبابش قطعی و انجامش ممکن بود، ترک نکند. در سیر تکاملی و معنوی، قدمی ثابت داشت و وجود کیمیایی‌اش از بوته آزمایش، تمام عیار بر آمد. قیافه، منطق، بیان، مجلس درس و ارشاد او، مصداق حدیث حضرت عیسی مسیح(ع) خطاب به حواریون بود
 
 
 
زهد و ساده زیستی
 
 
 
در محفل ارباب از هر دری سخنی می‌رفت، جز از مادیات و در کلام و خاطرش همه چیز می‌گذشت جز زخارف دنیا. به راستی سنگ و زر نزدش یکسان بود و نیازش اندک و بارش نه بر دوش دنیا بود و نه بر گرده. او زندگی بسیار زاهدانه و خالی از تجمل داشت. قوت غالبش نان، ماست، دوغ و پنیر بود. از غذاهای پختنی کمتر استفاده می کرد و مال قابل توجهی هم نداشت. از عواید املاک و ارث پدری به اندازه مخارج بر می‌داشت و بقیه را به کشاورزان می‌داد. چند حبه‌ای که از قریه شرودان مالک بود، در تقسیم اراضی حکومت سابق از او گرفتند، ولی نه از دولت و نه از زارعان، چیزی مطالبه نکرد و آنها خود هر سال، مختصر برنجی به ایشان می‌دادند. ایشان به زارعانی که آن زمین ها را گرفته بودند، فرموده بود: من حلال کردم تا رزقتان حرام نباشد. دو دانگ خانه‌ای را که از مال دنیا داشت، به همسرش واگذار کرد تا به هنگام رحلت از دنیا نامش در زمره فقرا باشد.
 
 
 
جایگاه بالای ارباب در علوم اسلامی
 
 
 
آیت‌الله ارباب از مجتهدان بزرگ و فقیهان سترگ جهان تشیع و از مدرسان نام آور قرن چهاردهم هجری در رشته‌های مختلف عقلی و نقلی به شمار می رفت، چنانکه مرحوم آیت‌الله حاج سید جمال الدین گلپایگانی- از مراجع تقلید در نجف  اشرف –فرموده بود: «نظیر آقای ارباب در نجف یا اصلاً نیست و یا بسیار اندک است.»
 
 
 
مکتب فلسفی حکیم ارباب
 
 
 
حاج آقا رحیم که علوم عقلی و معارف حکمی را نزد استادان بزرگ حکمت اسلامی حوزه اصفهان، آخوند کاشی و جهانگیر خان فرا گرفته بود، خود از محققان و مدرسان بزرگ حکمت و عرفان و کلام اسلامی بود.
 
 
 
فلسفه مشّأ و حکمت اشراق را با عمق و تحقیق بسیار، مطالعه و از اشارات و شفا تا حکمـﺔ الاشراق، فصوص الحکم، قبسات، صراط مستقیم، تجرید الاعتقاد، مبدأ و معاد ، اسفار اربعه و منظومه را به دقت بررسی و یا تدریس کرده بود. ایشان به حکمت متعالیه صدرایی اعتقاد داشت و از بزرگترین پیروان آن در دوران اخیر وآخرین وارث مکتب فلسفی اصفهان به شمار می رفت. به تعبیر استاد همایی: «ارباب آخرین یادگار مکتب قدیم اصفهان است که به فلسفه ملاصدرا رسیده و غوامض و دقایق آن را به درستی و خالی از حشو و زواید  فهمید و هضم کرد و به اصول و مبانی آن کاملاً معتقد است، اما اهل تظاهر و فضل فروشی نیست.»
 
 
 
سلسله اساتید حکمت ایشان با سه واسطه به حکیم متأله بیدآبادی و از طریق بیدآبادی نیز به وسائط خود به آخوند ملاصدرا می‌پیوندد. دو طریق اتصال مرحوم ارباب تا آقا محمد بیدآبادی چنین است:
 
 
 
الف) حاج آقا رحیم ارباب، شاگرد آخوند کاشی و آخوند کاشی، شاگرد ملا اسماعیل در کوشکی و او شاگرد ملا اسماعیل واحد العین اصفهانی و او شاگرد آخوند ملا علی نوری و نوری شاگرد بیدآبادی .
 
 
 
ب) حاج آقا رحیم ارباب، شاگرد جهانگیر خان قشقایی و قشقایی شاگرد آقا محمد رضا قمشه‌ای و او شاگرد ملا علی نوری و نوری شاگرد بیدآبادی.
 
 
 
 
 
شاگردان
 
 
 
مرحوم ارباب در حفظ و احیای حوزه علمیه اصفهان تلاش بسیاری کرد و در طول شصت سال تدریس و فعالیت علمی، از هر چیزی حتی مسافرتهای زیارتی و مستحب، جز تدریس و تربیت طلاب چشم پوشید. شاگردان و تربیت یافتگان او در دوره‌های مختلف، طی حدود بیش از نیم قرن، در دانش های گوناگون نقلی و عقلی از او بهره بردند. از این رو، به دست آوردن نام شاگردان ایشان کاری مشکل و ارائه فهرست آنها بیرون از حوصله گفتار حاضر است. نام بعضی از مشاهیر شاگردان معظم له عبارت است از حضرات آیات: میرزا جلال الدین همایی، میرزا محمد هاشم روضاتی، سید محمد رضا خراسانی، شیخ محمد علی معلم حبیب آبادی، سید فضل الله ضیاء نور، سید محمد حسین قهدریجانی، شیخ محمد رضا جرقویه‌ای، شیخ محمد کلباسی، سید مصطفی بهشتی نژاد، میر سید حسن مدرس، شیخ مرتضی شمس اردکانی و شیخ عبدالجواد جبل عاملی.     
 
 
 
مردم داری
 
 
 
 زمانى که آیت‏ اللّه ارباب به طرف منزل برادرشان در حرکت بودند. یکى از آقایانى که الان در قید حیات است، آیت‏ اللّه ارباب را دیده بود که با وجود کهولت سن و خمیدگى قامت، پیاده این مسیر را طى مى‏ کنند وى خطاب به آقاى ارباب گفته بود آقا شما چرا سوار ماشین نمى‏ شوید. آیت‏اللّه ارباب به ایشان فرمودند: آقا خدا عمرتان بدهد، اگر سوار ماشین شده بودم حالا همدیگر را ملاقات نمى‏ کردیم که سلامى به شما بکنم.
 
 
 
سالى بود که در اصفهان بارندگى بسیار شد و خانه ‏هاى زیادى خراب و یا در شرف خراب شدن بود. آقا همسایه‏ اى داشتند که آنقدر هم مذهبى نبود و چند بچه داشت، آقا به عیالشان فرموده بودند بروید در خانه همسایه و ببینید در چه وضعى هستند، همسرشان آمده و دیده بود که زن و بچه همسایه گریه مى‏ کنند و اتاق آنها مشرف به خراب شدن بود و موضوع را براى آقا نقل کرده بود. آیت‏ اللّه ارباب فوراً آنها را به منزل خود برده بودند نکته‏ اى که جالب توجه است اینکه آقا یک اتاق و پس‏ اتاق بیشتر نداشتند و فرموده بودند شما در اتاق زندگى کنید، من و همسرم در پس‏ اتاق. پس از قطع بارندگى و مرمت خانه، همسایه قصد رفتن به منزل خود را نمود در آن حال آقا فرموده بودند من باید ببینم اتاق قابل زندگى هست یا نه و بعد از آن بروید، پس از تحقیق دیده بودند که منزل او قابل سکونت است سپس فرموده بودند حالا مختارید مى‏ خواهید بمانید یا بروید اختیار با شماست، نظایر این طور رفتار و صفات فراوان داشتند که ما به همه آنها واقف نیستیم.
 
 
 
مایه کیسه
 
 
 
روز عیدى بود علاقمندان بسیارى در خدمت آیت‏ اللّه ارباب بودند. یکى از افراد حاضر در مجلس پس از زیارت آقا اجازه گرفت مرخص شود در همان حال از آقا طلب عیدى نمود آیت اللّه ارباب یک عدد دو ریالى به آن فرد دادند وى پس از اظهار امتنان اظهار داشت قصدم این است که این دو ریال را ذخیره کنم آقا فرمودند برگرد بیا.  پس حاج‏ آقا رحیم رو به او کرده و فرمودند: مایه کیسه این نیست این اشتباهى است که مردم دارند. آن خیرى که مى‏ تواند ذخیره باشد براى همیشه این است که شما از منزل ما که بیرون رفتید آن پول را به اول فقیرى که در راه دیدید بدهید، این براى شما مى‏ ماند زیرا ذخیره و مایه کیسه این نیست که آن را جهت خود نگهدارى.
 
 
 
دین خدا متین است
 
 
 
یک روز هنگام عصر رفتم منزل آیت‏ اللّه ارباب، ظاهراً ایشان خواب بودند لکن اهل خانه مرا به اطاق راهنمایى کردند، زیرا درب منزل ایشان همیشه بر روى مردم باز بود، پس از اینکه حاج‏ آقا رحیم از خواب برخاستند آمدند نشستند و احوالپرسى نمودند، من در آن روز سئوالاتى را مطرح کردم و به ایشان گفتم آقا شما یک مطالبى را مى‏ گویید که ما نمى‏ توانیم قبول کنیم و در آن تشکیک داریم. ایشان خنده ملیحى نموده و فرمودند: آن چه موضوعاتى است.
 
 
 
 من به ایشان دو سه تا مطلب را گفتم که از جمله آنها معراج جسمانى، معاد جسمانى و از این قبیل مطالب بود. ایشان طبق عادت معمول که همیشه با متانت برخورد مى‏ نموده و لبخند مى‏ زدند برخاستند از صندوقخانه چیزى آورده تعارف نمودند نمى‏ دانم گز بود یا خرما و من نیز مطلب را ادامه دادم، در آن حال ایشان یک کلمه جواب ندادند تا اینکه قصد کردم از منزلشان خارج شوم، ایشان نیز همراهى نمودند در وسط اتاق دستشان را روى شانه من گذاشتند و چند مرتبه فرمودند آقاى کتابى دین خدا متین است در آن شک نکنید، این قدر این دو تا کلمه براى من گرمى آورد مثل این که در پاسخ حرفهاى  من صد تا دلیل آورده‏ اند. راستى وجود ایشان هم دلیل بود و من نیز هنگامى که از منزل ایشان خارج شدم احساس کردم دیگر هیچ شک و شبهه‏ اى برایم باقى نمانده است.
 
 
 
غرق در ولایت
 
 
 
یکى از خصوصیات ایشان این بود که جلوتر از سادات مطلقاً راه نمى‏ رفتند حتى اگر کسانى عنوان شاگردى داشتند و سید بودند حتماً باید آن سید جلو برود.
 
 
 
 در هنگام گفتن اقامه بعد از «اشهد ان علیاً ولى‏ اللّه» مى‏ فرمودند: «صلّى على علّىٍ امیرالمؤمنین و ذریته»، دیگر اینکه هر وقت سوره انا اعطیناک الکوثر را در نماز مى‏ خواندند بلافاصله مى‏ گفتند الحمدللّه و این کثرت را که خدا به پیغمبر صلى‏ اللّه علیه و آله داده‏ است را حمد مى‏ گفتند، یکى دیگر هم این که شب عید غدیر فوت ایشان واقع شد، تمام این ها دلالت بر ولایت ایشان مى‏ کند، اصلاً غرق ولایت بودند.
 
 
 
مقام عرفانی حاج آقا رحیم
 
 
 
حجّت الاسلام والمسلمین آقاى سید موسى موسوى اصفهانى فرمود: پدر من از خواص مرحوم حاج‏ آقا رحیم ارباب بودند. مرحوم آقاى حاج رحیم ارباب - به قول مرحوم علامه طباطبائى رضوان‏ اللّه تعالى علیه - در شمار عارفان بود. سنّت ایشان در احترام به سادات زبانزد است. هم ایشان وصیت کرده بودند که، مرا در گوشه‏ اى از قبرستان تخت‏ فولاد در جایى که نام و نشانى ندارد دفن کنید تا مردم به خاطر شهرت من به سوى قبر روى نیاورند.
 
 
 
 مطابق این وصیت، ایشان را در محلى مناسب با رعایت این وصیت در تخت ‏فولاد به خاک مى‏ سپارند. جالب این که، چیزى نمى‏ گذرد که آن منطقه محل دفن شهدا مى‏ شود به گونه ‏اى که هم‏ اکنون قبر ایشان مورد توجه بیشتر خاص و عام قرار مى‏ گیرد.
 
 
 
تألیفات
 
 
 
مرحوم ارباب، مانند دو استاد بزرگش: آخوند کاشی و جهانگیرخان، بیش از تألیف و تصنیف، به امر تدریس و تربیت فضلا توجه نشان می‌داده است. ایشان اگر چیزی هم تصنیف می‌نموده، اعتنایی به حفظ و نگهداری آن نداشته است. با این حال، چند اثر مختصر و رساله کوتاه از ایشان به جای مانده است که نام برخی از آنها عبارت است:
 
 
 
۱- حواشی بر کتب فقهی و حکمی وتفسیری، که از جمله آنها حواشی برتفسیر تبیان شیخ طوسی و تعلیقات ریاضی ایشان بر حواشی کتاب منهاج معان التجنیس  است.
 
۲- حواشی ناتمام بر رساله توضیح المسائل بروجردی و حاشیه بر عروة الوثقی.
 
۳- رساله در علم هیئت: این رساله را ایشان در پاسخ به درخواست آیت-الله بروجردی نوشتند. هنگامی که مرحوم بروجردی رساله را دیده بودند، فرموده بودند: این شرح که از خود متن (شیخ بهایی) مشکل تر است.
 
۴- رساله درباره ارث: مرحوم ارباب در پاسخ به سؤالهای شاگردش، مرحوم همایی درباره ارث، جزواتی بزرگ در خصوص مسائل ارث نوشت. استاد همایی این جزوات را تذهیب و جلد نمود و به کتابخانه دانشکده حقوق دانشگاه تهران اهدا کرد.
 
۵- رساله‌ای در علم اصول
 
۶- رساله‌ای درشرح عبارتی ازصحیفه سجادیه «لک یا الهی وحدانیـﺔ العدد». مرحوم استاد حاج حسین شفیعی- که خود از شاگردان آیت‌الله ارباب بود- خواستار شرح عبارت مذکور از استاد شد و مرحوم ارباب، رساله‌ای کوتاه در شرح آن نوشت. متن این رساله که به زبان عربی است، همراه با ترجمه فارسی آن به قلم استاد شفیعی در مجله میراث جاویدان به چاپ رسیده است.
 
۷- رساله در معنای تحیّت: نسخه خطی این رساله در کتابخانه مرحوم آیة الله حاج شیخ محمد کلباسی موجود است.
 
۸- استفتائات و فتاوای فقهی، که برخی به خط ارباب و برخی به تقریر مرحوم کلباسی موجود است.
 
 ۹- رساله در شرح احوال برخی از اساتید مرحوم ارباب و دیگر بزرگان اصفهان، از زبان مرحوم ارباب و به خط مرحوم کلباسی که در مجموعه یادداشتهای  آیت‌الله کلباسی موجود است.
 
 ۱۰- مکاتیب و مراسلات آیت‌الله ارباب، که حاوی نکات مفید اخلاقی و عرفانی است که تا کنون مقداری از آنها به دست آمده است.
 
 
 
وفات و مدفن
 
 
 
حاج آقا رحیم- که چند سال آخر عمر مبتلا به نابینایی و بعضی امراض جسمانی شده بود-پس از 99 سال عمر بابرکت در سحرگاه عید غدیر خم ساعت ۴ بامداد جمعه هیجدهم ذی الحجه ۱۳۹۶ق برابر با نوزدهم آذر ماه ۱۳۵۵ش در خانه شخصی خود در اصفهان وفات نمود. پیکر پاکش توسط انبوهی از شیفتگان و ارادتمندانش تشییع و در جنب تکیه ملک (گلستان شهدا)–مدفن استادش آخوند کاشی- به خاک سپرده شد.
 
علامه همایی در سروده‌ای زیبا، ماده تاریخ فوت استادش را چنین به نظم آورده است:او برفت از جهان و گفت سنا/ جان علم از تن جهان رفته.منبع: رویش نیوز
لینک کوتاه :
برای ذخیره در کلیپ برد، در باکس بالا کلیک کنید
اشتراک گذاری در :
نظر خود را ثبت کنید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
لینکستان
بانک رفاه کارگران
طرح افق بانک رفاه کارگران
تریبون کارگر آنلاین