پربحث ها
اخبار اقتصادی
چاپ00023:50 - 1399/08/13

چگونه خسروپرویز، مسلمان شد؟!

حقیر در این سالها درگیر زوایا و بنیادهای فرهنگی و معرفتی پیوند میان هویت ایرانی و اسلامی بوده و هستم. این جستجو مستلزم کاوشی عمیق است هم در تاریخ فلسفه و هم در تاریخ ادبیات.
سید حسین شهرستانی مدیر گروه حکمت هنر پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی در یادداشتی نوشت:حقیر در این سالها درگیر زوایا و بنیادهای فرهنگی و معرفتی پیوند میان هویت ایرانی و اسلامی بوده و هستم. این جستجو مستلزم کاوشی عمیق است هم در تاریخ فلسفه و هم در تاریخ ادبیات.
 
بر همین اساس سراغ خاستگاه شعر و فلسفه در فرهنگ ایرانی‌اسلامی رفتم و #فارابی و #فردوسی را به‌قدر وسع اندک خود پژوهیدم. اما در اینجا می‌خواهم به لحظه‌ی شگفت‌انگیزی از این پیوند تاریخی اشاره کنم:
 
شاعر و حکیم بزرگ ما، #نظامی_گنجوی
 
نظامی در تاریخ ادبیات همچون فردوسی ملقب است به لقب حکیم، چون فردوسی داستانهای اساطیری را به نظم آورده و راهی که استاد طوس گشود را پی‌گرفته است. سبک و طرز ادبی او اما گرچه ادامه کار فردوسی است اما تکرار آن نیست، بگذریم! اما مغز سخن من در منظومه "خسرو و شیرین" اوست؛
 
قهرمان داستان کیست؟ خسروپرویز، شاه ساسانی که نماد برجسته آیین شهریاری ایران است که زندگی‌اش در هاله‌ای از حکایات افسانه‌ای روایت شده است. اما خسروپرویز همچنین چهره‌ای تاریخی دارد که در صحنه مواجهه اسلام و ایران بسیار مهم و خطیر است. او مخاطب نامه رسول‌الله است در دعوت به اسلام و در میان مخاطبان این دعوت‌نامه‌ها، پاسخ او از همه تندتر و بی‌ادبانه‌تر بود: پاره‌کردن نامه دعوت اوج بی‌احترامی بدان است.
 
حال آیا سرایش منظومه‌ای عاشقانه به‌نام این شهریار، رجوع به هویت ملی در تضاد و تقابل با سنت اسلامی است؟
 
برای پاسخ به این پرسش باید سراغ خود نظامی رفت.
نکته شگفت و ظاهرا متناقص آنکه خسرو و شیرین در دیباچه خود پس از ذکر توحید و نیایش با حق تعالی، فصلی دارد در نعت رسول اکرم:
 
محمد کآفرینش هست خاکش
هزاران آفرین بر جان پاکش
 
ممکن است گفته شود که این مقدمات به‌رسم زمان سروده شده و همچون مدح سایر ممدوحان، خارج از غرض اصلی شاعر است. اما کسی که اندک آشنایی با نظامی داشته باشد چنین نمی‌پندارد. به زعم من در تاریخ شعر فارسی کسی همتای نظامی چنین شیدا و شورانگیز رسول‌الله را ستایش نکرده است. در مخزن‌الاسرار، علاوه بر معراجیه، پنج بار غزلسرای عشق خود به رسول است، چون مستی که نمی‌تواند دست از باده بدارد و عاشقی که نمی‌تواند از سخن معشوق فارغ شود.
 
پس این تناقض چگونه قابل حل است؟ ستایش پیغمبر در مقدمه دفتری به نام دشمنی بیگانه با او!
 
این رازی است که حکیم خود رندانه و پوشیده درفصلی بعنوان "عذرانگیزی در نظم کتاب" بدان می‌پردازد. در این فصل سخن از گفتگویی است میان او و دوستی زاهد که "تعصب را کمر دربسته چون شیر" که نظامی را نکوهش می‌کند به اینکه چرا حکمت و ذوق خود را صرف داستانهای ملتهای کهن و آیینهای باطل می‌کند:
منبع: بولتن‌نیوز
لینک کوتاه :
برای ذخیره در کلیپ برد، در باکس بالا کلیک کنید
اشتراک گذاری در :
نظر خود را ثبت کنید
نام خود را وارد نمایید
متن نظر را وارد نمایید
لینکستان
طرح افق بانک رفاه کارگران
تریبون کارگر آنلاین